ووک استفانوویچ کاراجیچ  پدر زبان نوین صربی

ادبیات در صربستان رشد و گسترش خود را از پس دو قیام استقلال طلبانه در سالهای 1804 و 1815م،آغاز کرد. پدیده‌های اجتماعی فرهنگی نوینی مانند: فرهنگ عامه، فرهنگ پدر سالار، کارهای خلاق جمعی، و شعر شفاهی در این مناطق ظهور کرد. این فرمها به درون فضای زبان نوشتاری رسوخ کرد وهمزمان با خلق پدیده‌های تازه، ویرانگری ارزشهای سنتی آغاز شد . ادبیات وارد عصر کشمکشهای طولانی و بیرحمانه‌ای شد که تغییر و دگرگونی دیگری را به دنبال داشت.

ادبیات در صربستان رشد و گسترش خود را از پس دو قیام استقلال طلبانه در سالهای 1804 و 1815م،آغاز کرد. پدیده‌های اجتماعی فرهنگی نوینی مانند: فرهنگ عامه، فرهنگ پدر سالار، کارهای خلاق جمعی، و شعر شفاهی در این مناطق ظهور کرد. این فرمها به درون فضای زبان نوشتاری رسوخ کرد و همزمان با خلق پدیده‌های تازه، ویرانگری ارزشهای سنتی آغاز شد . ادبیات وارد عصر کشمکشهای طولانی و بیرحمانه‌ای شد که تغییر و دگرگونی دیگری را به دنبال داشت.

ووک استفانوویچ کاراجیچ بزرگترین حامی این نهضت بزرگ ملی بود. او اصلاحگر زبان ادبی و پایه گذار ادبیات شفاهی صرب به شمار می‌رود. این مورخ قوم شناس و زبانشناس صرب، یکی از مهمترین و مشهورترین چهره‌های تاریخ فرهنگ و زبان صربستان است. او در روز26 اکتبر 1787 میلادی در روستای ترشیچ (Tršić) نزدیک لوزنیتسای در شرق بوسنی در خانواده‌ای که از هرزگووین قدیم در نیمه نخست سده هجدهم کوچ کرده بودند چشم به جهان گشود. آن مناطق از ممالک تحت اشغال امپراطوری عثمانی بود. او را ووک (به معنی گرگ) نام نهادند. پس از فراگیری خواندن و نوشتن در صومعة ترونوشا (Tronoša) او خود به تحصیل پرداخت.

در ایام کودکی و جوانی به دانش بی‌نظیری در زبان و ادبیات عامه و آداب و رسوم مردم عوام دست یافت. در شورشهای صربی شرکت داشت و گزارشهای دقیقی از آنها به نگارش در آورد. کاراجیچ در 26 سالگی در نخستین شورش صربها در سال 1813 شرکت داشت. پس از شکست آن شورش به وین رفت.  انتقادات وی از زبان ادبی آن زمان و مجادلات مداومش با مخالفان متعدد، نخستین تجربه‌ها در زبانشناسی(فقه اللغه) و نقد ادبی صرب به شمار می رود. او در نوشته هایش درباره ادبیات عامه، «نظریه سنت شفاهی» را بنیاد نهاد و اصلاحات خود را با ترجمه عالی کتاب مقدس(انجیل عهد جدید) در سال 1847 که بعداً با ترجمة عهد قدیم (تورات) به دست همکار جوانش جورو جانی چیچ(1825-1882) کامل شد، به اوج خود رساند. کار عمده او گردآوری و ساده سازی حماسه‌ها، اشعار تغزلی، ضرب المثلها و افسانه‌های کوتاه عامیانه ، مطالعات قوم نگاری، واژه نویسی، اصلاح زبان، و بویژه اصلاح خط صربی بود. او اصلاحگر زبانی است که اکنون صربو کرواتی نامیده می‌شود گرچه خود او این زبان را «صربی» نامید؛  چندین جلد از اشعار و افسانه‌های عامیانه را گردآوری کرد. ووک در ازای این همه کار، از پاداشهای مالی اندکی برخودار شد و درفقر و تنگدستی تحقیقات خود را ادامه داد تا اینکه در  26 ژانویه 1864 در وین اتریش چشم بر جهان فرو بست.

تاریخ نگاری ووک

ووک بیشتر عمر 77 ساله‌اش را در زمان جنگهای اتریش با ترکان در دهه آخر قرن هجدهم گذراند. آنچه در تاریخ صربستان، در باره نخستین شورش ملی صرب به رهبری کاراجورجیا و دومین خیزش به رهبری میلوش می‌دانیم در واقع، گویی از چشمان ووک دیده ایم. همچنین مطالب مربوط به سالهای تثبیت دولت صرب، شورشهای پراکنده صربها، و کشمکشهای قانونی برای خودمختاری صربستان تا گلوله باران بلگراد و در پی آن خروج ترکها از شهرهای صربستان همه از یادداشتهای ووک بر آمده و در واقع همة حوادث تاریخی این دوره بر اساس گزارشهای ووک بازسازی شده است؛ نوشته‌های تاریخی او، مواد واژه نامه صربی، مطالعات قوم نگاری، و مجموعة ادبیات عامه و سنت شفاهی شالوده اصلی تاریخ استقلال صربستان است  و  نخستین زمینه‌های تاریخی بیداری و خودآگاهی ملی صربها برای تشکیل دولت صربی را نشان می‌دهد.

زندگی ووک صرفاً به تاریخ و مردم صرب محدود نبود بلکه به تاریخ همه اقوام شبه جزیره بالکان تعلق داشت؛ به کرواتها، اسلونیها، و صربها که همگی زیر سلطه حاکمیت اتریش زندگی می‌کردند. در بالکان قدرتهای بزرگ زمان درگیر جنگهای سخت بودند.

فرهنگ اروپا زمینه تاریخی دیگری برای کارهای  ووک بود. آثار ادبی ووک صربها را وارد یک جریان تاریخی فرهنگی در اروپا کرد که نامهای بزرگی همچون گوته، هردر، برادران گریم، و دوبروسکی طلایه دار آن هستند. در این زمان مردم صرب موفق شدند  پس از جنگهای سخت و رنجهای تلخ، دولت ملی خویش را دوباره احیا کنند و جایگاه خود را روی نقشة سیاسی اروپا ترسیم نمایند.

ووک کاراجیچ، اعتبار از دست رفته صربها را بازگرداند و هویت نژادی و فرهنگی آنها را باز آفرینی کرد و مقدمات تاریخی و فرهنگی لازم را فراهم آورد تا آنها بتوانند خود را از دیگر همسایگان و ملل جهان باز شناسند. حماسه های شفاهی که ووک گردآوری کرد صرفاً یک مجموعه فرهنگی نبود بلکه یک مدرک سیاسی برای هویت صربی است.

ووک و زبانشناسی

او چنانکه خود معترف است هرگز به ادبیات نیندیشیده بود. برخوردش با یرنی کوپیتار، اسلاوشناس اسلاوی، هیجانی در وی برانگیخت. پس از کسب دانشهای پایه در زبانشناسی و فقه اللغه و آموزشهای لازم نزد کوپیتار آماده کار شد. کاراجیچ 50 سال عمر خود را بی وقفه صرف فرهنگ و زبان صرب کرد. او را یکی از شخصیتهای برجسته و پیشتاز در ادبیات عامیانه اروپا به شمار می‌آورند. مجموعه نفیس ادبیات عامه او شامل: آوازهای مردمی، قصه‌های عامیانه و حکمتهای عامیانه صرب تنها بخشی از گنجینه بزرگ ادبیات عامه است که وی و هم قطارانش گردآوری و منتشر کردند و در سراسر اروپا مورد توجه قرار گرفت.

آوازهای مردمی صرب به زبانهای زیادی ترجمه شد، نویسندگان نامداری مانند گوته آلمانی درباره این موضوع، مطلب نوشتند و محققان زیادی در دیگر زبانها از این کار تقلید کردند. بیشترین دانش و مهارت کاراجیچ در  زبانشناسی و فقه‌اللغه بود او در این زمینه  عهده دار انجام این چهار کار بزرگ شد:

* نگارش نخستین دستور زبان صربی.

* تألیف نخستین واژه نامة صربی .

 * ابداع زبان مدرن ادبی صربی بر اساس لهجه مادری روستای خود

* ابداع الفبای نوین صربی بر اساس الفبای سیریلیک سنتی و قواعد آواشناسی.

ووک کاراجیچ، زبان صربی عامیانه را وارد نوشتار کرد و گام بلندی در تکوین هویت صربی برداشت. وی در سال 1813 به وین رفت در آنجا با فیلولوژیست اسلاوشناس، یرنی کوپیتار آشنا شد. کوپیتار بر اندیشه و مرام ووک تاثیر بسیار گذاشت و مسیر زندگی وی را تغییر داد. نخست ووک را به نگارش لغتنامه صربی ترغیب کرد و در سال 1818 اولین لغت نامه صربی را در وین نوشت. این نخستین کار وی در زمینة فرهنگ نویسی بود که آن را از روی فرهنگ اسلاوی رونویسی کرد البته او اعتراف کرد که کارش ناقص است و از انتشار آن اظهار شرمساری کرد. پیش از وی زبان نوشتار در صربستان با زبان عامیانه و محاوره فاصله بسیار داشت و بخش عمده مردم روستایی نمی‌توانستند زبان نوشتار را بفهمند. زبان اسلاوی قدیم از قرون وسطی زبان مردم بود ولی بتدریج که در نوشته‌های کلیسا به کار ‌رفت زبان روشنفکران و کلیسا شد  و جنبه تقدس پیدا کرد و با گویشهای عامیانه فاصله گرفت.

از قرن یازدهم که هویت مسیحی در میان صربها شکل گرفت ادبیات صربی همه مختص مذهب و اولیای کلیسا بود و زبان کلیسای اسلاوی قدیم بسیار تقدس یافته بود. بعد از جنگ اتریش مجارستان با ترکان عثمانی اغلب مردم به آنسوی رودخانه دانوب به سمت استان ویودینا مهاجرت کردند و در آنجا کتابهای مسیحی را به زبان صربی ترجمه کردند. در آن زمان در میان یوگسلاوها سه گونه زبانی وجود داشت:

1. زبان مقدس نوشتاری کلیسا که اسلاوی قدیم بود

2. زبان مدرسی و علمی که تحت تأثیر زبان روسی بود

3. زبان محاوره مردم که زبان عامیانه  و پر از تجربه های ملی و بومی بود.

در قرن 18 که نویسندگان اتریشی به زبان محاوره محلی می‌نوشتند ملت صرب زیر فشار اتریشیها و متأثر از فرهنگ آنها بود ولی به مذهب کاتولیک روی خوش نشان نمی‌داد. از این رو نگاهش به سوی ارتدوکسهای روسی معطوف شد و از آنها کمک خواست. در این زمان در میان صربهای محلی زبان صربِ اسلاوی رواج داشت که به زبان روسی اسلاوی نزدیک بود. در اواخر قرن 18 زبان روسی اسلاوی وارد کلیسا شد ولی مردم آن را خوب نمی‌فهمیدند و این زبان برای مقاصد کلیسا از جمله تقدس بخشیدن به امور کلیسا مناسب بود.

اصلاح خط

ظاهراً در قرن هجدهم و نوزدهم نارسایی خط اسلاوی برای نگارش آواهای زبان صربی یکی از مسائل مطرح  در کشورهای اسلاوی بوده است. خط اسلاوی قدیم 54 حرف داشت و نشانه‌های مشابه و تکراری در آن بود که نوشتن را دشوار می‌کرد. پیش از ووک کاراجیچ، یک زبانشناس آلمانی که در روسیه زندگی می‌کرد مسائلی در بارة خط سیریلیک و اسلاوی نوشته بود. پس از آن ساوا مرکایه در سال 1810 کتابی نوشت و پیشنهاد اصلاح خط را مطرح کرد؛ این سخن مرکایه بسیار مشهور است که : « چنان که می‌گویی بنویس». ووک بنا به نیاز روزگار خود به ابداع خط جدید پرداخت، چند حرف از الفبای سیرلیک روسی را وارد خط سریلیک کرد. برخی معتقدند که خط پیشنهادی ووک بیشتر به لاتین شباهت دارد تا به سریلیک. ووک بر اساس اصول آوایی سختگیرانه‌ای الفبای دقیقی برای زبان بومی خود طراحی کرد که یکی از دقیقترین خطوط جهان است.

صربها معمولاً این را افتخار زبان خود می‌دانند و همیشه می‌گویند: «زبان ما ساده است. گفتار آن دقیقاً مطابق نوشتار است» ووک نخست لغتنامة صربی و سپس تمام آثارش را به لهجة روستای خود، ترشیچ (شهر موزه‌ها) که از لهجه‌های شرق هرزگوین است با همین خط جدید نوشت و بدین ترتیب زبان زادگاه خود را رسمیت بخشید. او مردی زیرک بود و پیش از هر چیز تمام شعرها و افسانه‌های ملی صرب را با این خط به نگارش در آورد . تا آن زمان این گنجینه ادبیات ملی شفاهی بود و به نوشتار در نیامده و رسمیت نیافته بود. کتابهای وی به سرعت توجه همگان را به این گنجینه جلب کرد و بدین ترتیب خط پیشنهادی وی در سطحی گسترده مقبولیت یافت و جانشین خط اسلاوی قدیم شد. البته دقیق بودن و مطابقت تام آن با گفتار نیز عامل مهمی در رواج خط جدید بود.

خط سیریلیکِ صربی 30 نشانه دارد، که برخی از آنها از خط لاتین و برخی از سیریلیک روسی گرفته شده است؛ ووک کاراجیچ چهار حرف ابداعی زیر را وارد این خط کرد:

 њ: «نی»   

حرف «نی» با ادغام نشانه نرم ن و ی

 љ:«لی»

 حرف «لی» با ادغام ل و ی ساخته شده است. این طرح از ایده اصلاحگر پیشین صرب ساوا مرکالی پیروی می کند.

J  «ی»

این حرف برای خط لاتین رومی خیلی اهمیت دارد. ابداع این حرف معلول سالهای متمادی ستیز و کشمکش میان ووک کاراجیچ و کشیش‌های ارتدوکس است.

 џ : «ج» درشت

این حرف بر اساس حرفی مشابه در الفبای قدیم رومانیایی طراحی شد.

ђ - یک نوع «ج» که نرمتر است 

این حرف توسط لوکان موزیتسی طراحی شد و ووک کاراجیج آن را پذیرفت و در الفبای خود وارد کرد. ووک کاراجیچ با اصلاح خط سیریلیک، یک نظام دقیق و مطلوب آوانگاری برای زبان صربی پدید آورد. در این نظام خطی، هر نشانة خطی نمایندة یک صدا است یعنی برای هر صدا فقط یک نشانة خطی وجود دارد.

زمینه‌های سیاسی تغییر خط

در زمانی که ووک در اتریش بود صربهای زیادی در اتریش زندگی می‌کردند. امپراطور اتریش می‌خواست از نفوذ روسها در صربستان و قدرت کلیسای ارتدوکس اسلاوی بکاهد و صربها را از روسیه و ارتدوکس جدا نماید؛ برای این کار باید زبان اسلاوی قدیم را کم‌رنگ می‌کرد. از این رو اتریشی ها کوشیدند تا زبان محاورة صربی را وارد کلیسای ارتدوکس کنند و به آن رسمیت بخشند. و با این روش از قداست زبان کلیسا بکاهند و ارتباط مردم را با گذشته و فرهنگ روسی قطع کنند. دو برنامه در دستور کار آنها بود یکی تغییر خط و دیگری رسمیت بخشیدن به زبان محلی. دومین لغتنامه صربی که ووک و یرنه کوپیتارمنتشر کردند 26000  واژه دارد ووک کاراجیچ گفته است: « در این لغتنامه واژه‌ای نمی‌توان یافت که مردم عامی نشنیده باشند». آنها پیشنهاد کردند که چون  زبان کلیسا زبان مدرسه و علم نیست باید آن را کنار گذاشت. در این دوره ووک کاراجیچ با مخالفتهای سختی مواجه شد. برخی از روشنفکران سنتی او را خائن به فرهنگ صربی و سر سپردة اتریشیها می‌دانند. در میان صربها ضرب المثلی است که مبیّن دیدگاه تودة مردم نسبت به روشنفکران اروپا رفته، بویژه تحصیلکرده های وین است که می‌گویند:«گوساله به وین رفت و گاو از وین آمد».

سالشمار زندگی ووک

1813- 1795 تحصیلات در لوزنیستا، ترونوسا، پترینیا، بلگراد، نوی‌ساد و آشنایی با لوکیان موزیتسکی،دیمترییه داویدوویچ، ساوا مرکالی، لوکا میلووانف،  همگی بر آثار او تأثیر گذاشتند.

1813 سفر به وین و آشنایی با یرنی کوپیتار محقق زبانهای اسلاوی

1814 ووک  مجموعة «آوازهای عامیانه» و «دستور زبان صربی» را منتشر کرد.

1818 انتشار مهمترین کتابش «لغتنامه صربی»(چاپ دوم 1854).

 وی در این کتاب مهارت خود را در فرهنگ نویسی نشان می‌دهد، سوای آن وی همچنین نسخه ویرایش شده دستور زبان خود را برای الگو زبان ادبی ارائه کرد،  که بر مبنای لهجه شرقی و فلوکلور آن و نهایتاً سیستم نوشتاری نوین بنا شده است.

1821 انتشار افسانه های عامیانه 

1823-1824 انتشار سه جلد شعرهای عامیانه

1825-1834 انتشار سالنامه "Danica"

1836 انتشار مجموعه ضرب المثلهای عامیانه

1845 انتشار اشعار حماسی صرب

1847 انتشار ترجمه انجیل(عهد جدید) به زبان نوین صربی.

1854 انتشار «زبان اولیه صربی اسلاوی» و نمونه‌هایی از کتابهای کهن و دیگر اسناد با توصیف مشخصه‌های زبانشناختی آنها.

1860  کار بر روی"Praviteljstvujusci sovjet" توصیف ساختارهای قدرت در نیمة اول سده نوزدهم.

1864 مرگ ووک کاراجیچ در وین

1403/01/03

کد خبر 18959

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 9 =